حموم ِ زنونه

شعبه ی جدید حموم ِ زنونه

حموم ِ زنونه

شعبه ی جدید حموم ِ زنونه

نیلوفری در مرداب دلم می روید




صدای ما رو همچنان از پشت میز کار می شنوید ...

بیمه تکمیلی ام خدا رو شکر به همون شکلی که می خواستم درست شد . با شرکت بیمه گذار صحبت کردم گفتن اگر شرکت قبول کنه که اسم شما رو از لیست خارج نکنه ، ما مشکلی نداریم . این جوری بود که شرکت تنها لطفش رو شامل حال من کرد و با این شرط که درصدی از بیمه تکمیلی که بر عهده ی شرکت بوده رو به اضافه ی سهم خودم یکجا واریز کنم به حساب شرکت ! که کاملا طبیعی بود چنین خواسته ای و من منت دار هم هستم ، این کار به سرانجام میرسه به امید خدا .

و اما می مونه بحث تامین اجتماعی . یه پیشنهادی بهم شده که در صورت انجامش به نظر کارشناسان بهترین حالت برای شرایط منه . همه چیز جوره فقط یه گیر کوچولو وجود داره که اون هم با دعای شما حتما برطرف میشه و ما بقچه مون رو میزنیم زیر بغلمون و میریم می شینیم خونه به بچه داری ...

از قندون براتون بگم که خدا رو شکر حالش خیلی خوبه ، اون گوشه موشه های دلم لونه کرده و داره خودش با خودش بازی می کنه و هیچ کاری به کار من نداره . والله این جوری که این بچه هزار ماشااله بی آزاره می ترسم فردا که به دنیا اومد بگه تو که واسه من کاری نکردی ! حالا ادعای مادریت هم میشه ...

به قول مامانم میگه حداقل دو تا اوق هم نمی زنی که من بگم دیگه مادر شده حال منو می فهمه !!! شما خودتون شاهد باشید چه مادری دارم من .

خلاصه اینکه قندون به غایت بچه ی خوش خوراک و همه چیز دوستیه . فقط امیدوارم همونطور که الان منو وادار به خواب های عمیق و طولانی می کنه در آینده هم همین طور بچه ی خوش خوابی باشه .

و اما بگم براتون از مامان بزرگی که مامان من باشه ، ینی این قندون چنان تاثیر شگرفی در احوالات مامان بزرگش گذاشته که هرگز نمی تونی فکرش رو بکنی که یه روزی روزگاری این بشر به بیماری ای مبتلا بوده ، هزار ماشااله آنقدر سرحال و پر انرژی و قبراق شده این روزها که بیا و ببین . فرمت رابطه اش با من هم به کلی ریست شده و از نو نوشته شده . همچی دوز صمیمیت و مهر و محبتش بالا رفته که می ترسم اوردوز کنه  .

من که بر اساس یک عقیده ی قدیمی از اینکه عکس پروفایلم تصویر یه آدمیزاد دیگه حتا بچه ام باشه خوشم نمیاد ینی دلم نمیخواد وجود من در هاله ی روابط و وابستگی هام چنان گم و گنگ بشه که عکس پروفایلم کسی به جز خودم رو نشون بده اما از شما چه پنهون وقتی می بینم عکس پروفایل عمه ها و عموی قندون شده عکس سونوگرافی قندون ، کارخونه قند فریمان تو دلم آب میشه . تو گروه فامیلی شون هم نمی دونم چه جوری یه پروفایل برای قندون ساختن و اسمش رو گذاشتن کوچکترین فلانی !!! عکس پروفایل این کوچکترین فلانی هم عکس اون شمع  گوگولی ایه که روی کیک تولد من بود . یه نوزاد فینقیلی تو قنداق که زلف تاب خورده ای وسط پیشونی اش داره . 

بابای بی جنبه ی بچه هم کل همکارها و کاسبان محل و اتحادیه ها و اصناف موازی رو خبر کرده که من دارم بابا میشم ! و چند وقتیه که موضوع جلساتی که آقای خواستگار توش شرکت می کنه شده انتخاب اسم برای قندون . بامزه اینه که این آقایون سیبیل از بناگوش در رفته و دستمال یزدی به گردن آویزون ، روزی نیست که از آقای خواستگار پیگیر جنسیت قندون نشن !!!

القصه یک عمر مردم داری کردیم نتونستیم نصف این 3 سانتی محبوبیت برای خودمون جمع کنیم !


پی نوشت : در مورد ترفندی که برای بیرون اومدن از شرکت در پیش گرفتم وقتی به امید خدا به نتیجه رسیدم براتون توضیح میدم . اما همچنان به دعاهاتون برای تسهیل این موضوع نیاز دارم . 

نظرات 49 + ارسال نظر
آشتی چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 15:37

سلااااااااااام
ای جوووووووووونم. قربونش برم من. که مامانشو اذیت نمیکنه. چه بهههههههتر که حالت خوشه. اینجوری هفت تا میزایی!!!!!!!
مبارکتون باشه. به سلامتی. مامانی که میخواد تو خونه بشینه، کلللللی کارهای قشنگ قشنگ داره که مهمترینش استراحته. پس نباید هم عوق بزنه. باید کلی کیف کنه و دنیا رو واسه گلی جون مهیا کنه!

استراحت واقعا هم مهم ترین و مفیدترین کار دنیاست

بهـراد سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 16:43 http://www.behrad-21.persianblog.ir

مبارکا باشه

قربونت

شیرین سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 14:34

دلاک جااااان کجایی خواهر؟؟؟ یه ندایی بده از خودت و قندون
یه سوتی چشمکی هواری چیزی

گوشت رو بیار جلو تا هوار بکشم برات

سمیرا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 16:00

بازم تبریک میگم عزیزم
ایشالا همه چیز اونجور که تو می خوای بشه بووووس

موچکرم عزیزم

شبره شنبه 1 خرداد 1395 ساعت 17:40

انشالله خیره
واقعا به اراده و عزم تون تبریک میگم
با این همه سابقه کاری اما تصمیم گرفتید زندگی تون تو اولویت باشه
آفرین

این تصمیم رو از خیلی سال قبل گرفته بودم الان وقت اجراش رسید

تیام جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 19:10

سلام دلاک جان...خوشحالم که حالتون خوبه...در مورد مامان هم که نوشتیدباید بگم حالا کجاشو دیدی...!!!!!!.من چنان با نوه ام بازی ودودو میکنم که دخترم میگه این همون شله وپله هست که همش از درد پا مینالید!!!!!!

هزار ماشااله باعث افتخاره که یه مامان بزرگ اینجا رو می خونه خدا خودتون و نوه ی دسته گلتون رو خودش حفظ کنه .

لیلا جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 03:21

انشا الله که بارداری راحتی داشته باشی و قندونت رو صحیح و سالم در آغوش بگیری

ممنونم

نرگس پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 10:54

خیلی برات خوشحالم . خیلی زیاد

مرسی عزیزم

م پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 10:21

سلام خوش حالم برای قندون کوچولو که مامان به این خوبی داره
براتون ارزو میکنم قندونش پر از قندای شیرین و شکلاتای رنگارنگ باشه همیشه
در واقع ویار شما به خواب افتاده و خیلی هم خوبه چون این طور بچه ها مثل پرشین کت اروم و خواستنی و خوشگلند
بچه اول منم همین طور شد

خدا بچه هاتون رو حفظ کنه ممنونم از محبتت

ریحانه پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 09:15

عزیزززززم
خوابهای طولااااانی
منم سر بچه اولم خیللللللی میخوابیدم و زیاااد ویار نداشتم ولی از ی سری چیزا (مواد غذایی) متنفر شدم ک بعدش خوب شدم
پسرم اروم بود و منو اذیت نکرد الانم همینطوره
چون نوشته بودی دلم غنج رفت نوشتم دیگهههه
چون میدونی بعد از زایمان اولم هر چی خانم باردار میدیدم غبطه میخوردم و ی جورایی هوسم میرفت ک.........
بچه دومی از بارداری تا الانش منو سیر بچه و سیر بارداری کرد از بس ک الکییی نق میزنه آخه دخترن ایشون هههههه
ایشالا ب سلامتی این دوران طلایی طی بشه و بچه ب دنیا بیاد همراه با سایه پر مهر پدر و مادر آمین
بووووووس

به به چه کامنت شیرینی

تیلوتیلو چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:40 http://meslehichkass.blogsky.com/

لیمو شیرین چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:13 http://Like-nobody.blogfa.com

دلاک جانم بعد از مدت نسبتا درازی دوباره سلام،
من تمام پست هات رو میخوندم اما کامنت نمیگذاشتم چون خیلی اوضاع روحیم منفیه و دوست نداشتم به هیچکس سرایتش بدم.خلاصه الان دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و فقط اومدم بگم از ته ته ته دلم واسه تو و نی نی عزییییییز و آقای خواستگار خوشحالم.انشاالله صحیح و سالم به دنیا بیاد و مایه رزق و برکت زندگیتون باشه.به انرژی مثبت و دعات احتیاج دارم مامان خانوم.

لیموی خیلی شیرینم ایشاالا که هر روز بهتر بشی خدا نکنه یه ذره هم تلخ بشی

الی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 15:05

الهی که همیشه خوشی گوشه دلت جا داشته باشه....

در مورد تغییر موقعیت کاری هم : انش الله که هر چی که خیره....

فدات شم ممنون

لیلا شبهای مهتابی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 13:18 http://www.yalda4000.blogfa.com

وااااااااااااااااااای دلم آب رفت واسه قندون چه خوب که هنوز ویار نداری..... معلومه بچه گلیه جیگر طلا که زیاد اذیت نداره....... منم بیمم تأمین اجتماعیه..... همکارام معلم ها بیمه خدمات درمانی دارن و از موقع سونوگرافی که بچه یه ماهست تو شکمشون میرن مرخصی تا که بچه دنیا بیاد و بشه 9 ماهه.... دیدم که میگما..... حقوق و مزایا هم کامل دریافت میکنن ولی تأمین اجتماعی طفلک اینطور نیست... مرخصی 6 ماهست و حقوق هم تغییراتی میکنه......

لیلا جان بعید می دونم خدمت درمانی چنین امکانی به بیمه شده هاش بده شید اون همکارهات استعلاجی داشتن یا از بند پ استفاده کردن .
تازه تامین اجتماعی خدمات درمانیش خیلی بیشتره بیمارستان ها و کلینیک های تخصصی داره که خدمات درمانی نداره پس نگران نباش

آبانه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 11:44

دلاک مبارکههههههههههههههههههه
تبریک میگم بهت عزیزدلم
خوشحالم. انشاللهمبارکتون باشه

قربونت برم مهربون خوشگل من

ساناز چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 10:08

خدا رو هزار مرتبه شکر. الهی که همیشه امور بر مدار و روال باشه و بتونی بگی: همه چیز آرومه، من چقد خوشحالم....

تو هم همینطور دنیا به کامت

زهرا مهتاب گون چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 09:23

سلامتی و مبارکی و میمنت

فدااااااااااااااااااااااااااااات خاله سفید برفی

آفتابگردان چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 08:37

خوشبحالت دلاک جون چه راحت تونستی تصمیم بگیری وکارتو کنار بذاری

دور بازوم می دونی چنده ؟

این تز رو از نوجوانی داشتم که هر وقت بچه داشته باشم دیگه سرکار نرم

من سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 18:22

خانوم به این خوشگلی‌ و هنرمندی ، درخت هلویی اون کوچولو هم شکوفته ،

فدات شم عزیزم

طرلان سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 18:05 http://delsepordeyepashiman. mihanblog

ای جوووووووووونم به اون کوچکترین فلانی،به اون نیلوفر نخودی،دلاک ایشالا به حق صاحب این دنیا و همه کائنات به سلامت و دلخوش بیاد تو بغلتون،الهی زندگی برات همیشه پر ذوقهای اینچنینی باشه،جیگر مامان دلاک که انقدر نی نی حالش رو بهتر کرده هزار ماشالا،دلاک برام دعا کن،خیلی احتیاج دارم،میبوسمت نازنین دختر

الهی که یه روزی خودت این شیرینی ها رو تجربه کنی . اطاعت امر

صنم سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 16:19

دعاگوی خودت وقندون توی دلت هستیم......من و دخمرکم.

راستی
ادرس,وبلاگ قندون گوگولی رو بده بهمون.لطفا
ممنون

چشم در حال سر و سامون دادن بهش هستم

غ ـزل سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 15:36 http://life-time.blogsky.com/

موفق باشی بانو

تو هم همینطور

عاصی سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 15:26

دعای خیر من و مامانم همیشه پشت خودتو اون قندونته دختر

من قربون تو و مامان ماهت . یادت نره من با چه انگیزه ای بچه دار شدماااااااا دست بجنبون دیگه

آرزو سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 14:54

خداروشکر که همه چی خوبه

الهی برای همه خوب باشه

azadeh_rad57@yahoo.com سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 14:53

دلاک عزیزم, بسیار خوشحالم و بیش از همیشه از خوندن پست های بی نظیرت لذت میبرم, گرچه که پستهای قبلی رو با اشکهای شوق خوندم! بهترین ها روزی تو و قندون و همه عزیزانت بشه , ای دختر پرتلاش. و خداوند فرمود که انسان چیزی جز سعی و تلاشش نیست. برکت الهی همراه همه حرکت هایت
روی ماهت رو میبوسم. در لحظات نابت برای عاقبت بخیری دخترک من (رایا) هم دعا کن. ممنونم

همه ی این انرژی خوبت بدرقه راه دخترت باشه عزیزم خدا خودش حفظش کنه

مهشید سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 12:48

آینده ی روشن...پدرو مادر مسئولیت پذیر :))))

واااااااااو

الهام ب سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 12:06

مبارکتون باشه ایشالا. امیدوارم تا همیشه وجود این بچه مایه آرامش و شادی و تحول روابط و شیرینی زندگی تون باشه

الهی آمین

nasibe سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 11:06

انشالله به سلامتی به دنیا بیاد و زیر سایه پدر و مادرش خوشبخت و شاد بزرگ بشه.

مرسی از دعاهای قشنگت ممنون

سارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 10:35 http://parepoore.persianblog.ir

ای جان عزیز دلم.
دلاک جان ی تجربه از من گیس سفید. هر چی تو بارداری، مخصوصا ماه هفتم ب بعد، راحتتر شبها بخوابی، فرزندت هم خوشخواب تر میشه. بعضی مادرا مثل من، ماه های آخر، شبها بیخواب میشن. نتیجه چی میشه؟ بچه که به دنیا میاد تا پنج صبح بیداره و پنج تازه میخوابه. پس اساسی حواست ب خواب شبت باشه.

من که از خدامه بخوابم . بستگی به اوضاع و شرایط داره فعلا که خوب می خوابم

مرمر سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 10:01


میشههه گف درتمام پستت نیشم همینجوری باز بوددد.......
خوب ایشالا که کارت زود زوووود درس میشههه و با خیال راحت بقچه بدس میای خونه نی نی تو نگه میداری:))))
......
به قول قدیمیا بچه با خودش ..خیرو برکت میاره...که نمونه بارزش خوب شدن حال مادربزرگشه

مرمر مهربونم مرسی

خاله ریزه سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 09:46 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

خدا رو شکر که مشکل بیمه تکمیلی حله.
انشاءالله که در ادامه به هدف نهاییت برسی و بشی یه مادر تمام وقت .
اون سه سانتی رو عشقه

قلبونت عزیزم

مریم سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 08:07

دلاک جون باز هم بهت تبریک میگم. نمیدونم میدونی یا نه اما اگه توی دوران بارداری خوابت ننظم باشه یعنی شب بیداری نداشته باشی و تو یه ساعت مشخص بگیری بخوابی بچت از همون تو به این روال عادت میکنه و وقتی دنیا بیاد بدخوابی و شب بیداری از بابت خوابش نخواهی داشت. امیدوارم بارداری خوبی رو پشت سر بذاری و بچه داری خوبی هم داشته باشی.
راستی فردا نیای بگی دوست ندارم اسم بچم رو لو بدم و حریم شخصی و مسائل خصوصی و این برنامه ها ... منم بیصبرانه منتظر اسم این فسقلی هستم

مریم جان به محض اینکه جنسیتش مشخص بشه و اسمش قطعی بشه اعلام می کنم مگر اینکه مثل الان مامان و باباش هنوز در حال لیست کردن اسم های پیشنهادی باشن

سرن سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 02:20 http://serendarsokoot.blogsky.com/

خوب خدا رو شکر که بارداری راحتی پیش روست!
من هم همین جوری بودم، اینقدر که یادم می رفت گاهی حامله ام! دوستا و فامیل هم می گفتن به خاطر اینه که بچه ات اصلا اذیتت نمی کنه. خواب هم که نگو، می خوابیدما! خدا رو شکر گیلانشاه جان ما، به جز 40 روز اول که ساعت بدنش با زمین تنظیم بشه، بعدش پابه پای مامانش می خوابید تا لنگ ظهر. وسطش راس ساعت پا میشد شیرشو می خورد دوباره لالا!
نمی دونی چقدر خوشحالم، نمی دونی!
من هم هیچوقت هیچوقت عکس پسرم رو به جای خودم نمی ذارم. یعنی حتی با خودمم نمی ذارم. البته چون فکر می کنم شاید دوست نداشته باشه بعدنا، این کار رو نمی کنم.
راستی دلاک نمی دونی چه کیفی می ده اولاش که سرکار نمی ری و تا هروقت که دوست داری می خوابی و هیچکی بهت نمی گه چقد می خوابی!
سونو گرافی من که می گه: فرزند شما پسر است!

خدا کنه قندون مث گیلانشاه باشه اونوقت میشه قند فریمان
سونوگرافی من هم همینو میگه
خدا گیلانشاه رو بهت ببخشه و عاقبت بخیر کنه

شبنم سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 00:18

الهی که همیشه خوشبخت و شاد باشی

به همچنین

خودیافته دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 22:13

ای زنده باشی دلاک جان. امیدوارم که همیشه زندگیتون قند و عسل باشه و صحبت شادی و خوشی. بحث بیمه هم امید به خدا حل میشه. جانا دلمون پیشتا و برات دعا میکنیم دلاک عزیز ما.

چقدر خوشبختم که برام دعا می کنی

شیرین دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 21:49

دلاک یادته نوشته بودی که خدا معجزه ش رو به مامانت نشون بده
چقدر خوب خدا دعات رو مستجاب کرد

الهی میلیونها بار شکرت

نادی دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 20:06

الهی خوشبختی هات همیشه ی همیشه ادامه دار باشه و سالم و شاداب بچه ی قشنگت رو در آغوش بگیری. اگر وقت کردی و زحمتی نبود با دل قشنگت ما رو هم دعا کن که خدا طعم قشنگ مادر بودن در عین سلامت رو به من و خواهرم هم بچشونه.. من و خواهرم اول خدا بعد همدیگر بعد هم همسر ای نازنینمون رو داریم که البته دارایی زیادیه و خدا رو شکر ولی نعمت پدر و مادر رو نداریم که البته خدای مهربون فرشته های خودش رو برای ما فرستاده.. دوست دارم خانوادمون بزرگ شه و نعمت هامون زیاد.. که شکر نعمت نعمتت افزون کند..

چقدر کیف کردم چه خواهر مهربونی باید قدر این رشته ی محبت رو دونست خدا برای هم حفظتون کنه . به امید خدا که به خواسته ی دلتون برسید و خدا پدر و مادرتون رو رحمت کنه

دن دن دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 18:38

عزیزم مبارک همه تون باشه، در پناه خدا باشید .

تو هم همینطور دن دن جونی

شبنم دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 16:12

الهی که همیشه خوشبخت و شاد باشی

تو هم همینطور دوست خوبم

مریم دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 14:29

انقققققدر ذوقی شدم دیدم آپ شدی. و من الله توفیق

مرسی

آبگینه دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 13:40 http://abginehman.blogfa.com

خداروشکر قندون نی نی خوبیه
چقد خوب که کاره بیمه تکمیلی ردیف شد و به امید خدا اون ترفند هم میگیره
بهترین روزا رو واست آرزو میکنم

متشکرم برای تو هم همینطور باشه

سانیا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 13:38 http://saniavaravayat.blogsky.com

عزیزم . خیلی خوشحالم انشالله قدمش خیر باشه ..
نمی دونم از چه روشی ولی مطمئنم میتون یبه بهترین روش به هدفت برسی و بتونی هم از امکانات و هم از استراحت استفاده کنی

الهی آمین

رزا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 12:22

سلام عزیزم انشاالله همه چیز به خوبی پیش میره خدا رو شکر که حالت خوبه خدا رو شکر که مامان خیلیل سرحال تر از قبله تو این روزها که خدا حواسش بیشتر به شماست مارو هم دعا کن خانمی
بابای بچه و فامیلها خیلی باحالن خدا حفظشون کنه

خدا حاجت دلت رو به خیر و خوشی بده ایشاالا

نرگس دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 11:29 http://azargan.blogsky.com

سلام عزیزم خداروشکر که حال وروزت خوبه ونی نی نازت هم خوش اشتهاست واذیتت نمیکنه والا ما که بهت نزدیک نیستیم داریم لحظه شماری میکنیم برای دیدنش اونا که دیگه جای خود دارند این مامان وبابای نازنین دارن بچه دار میشن مگه الکیه برای ماهم عکس سونوگرافی فینگیل رو بزارقربانت بوس بوس

چشم ایشاالا سونوی جدید که یه ذره از حالت زیادی روحانی نقطه نقطه های محو بیاد بیرون

ماتیوس دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 10:48

راستش همیشه مد نظرم بود وقتی که بچه دار هم می شم یک کار پاره وقت داشته باشم اما الان که شمارو می بینم با خودم فکر می کنم بد هم نیست این نگرش به زندگی ...
ان شالله که همیشه شاد و موفق و پیروز باشی

صد البته که وقتی برم بشینم تو خونه بهش فکر می کنم

نیسا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 10:48 http://nisa.blogsky.com

ان شاالله در همه در کارهایتان موفق باشید. مراقب قندون عسل باشید.

تو هم همینطور

نیکا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 10:43

دلاک جونم چه خوب که ماشالا حالت خوبه،اونقدر لذت بردم از خوندن این پستت،به امید خدا که به سلامتی این دوران رو طی کنی و نی نی نازت رو بغل بگیری
برات خوشحالم عزیزم از ته دل

از بس که گلی

شیرین دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 10:32

هزار ماشالا به قتدون گوگولی که مامانش رو اذیت نمیکنه
گوارای وجودشون باشه مامانت و آقای خواستگار بذار حسابی مزه نزه کنن این روزا رو
چه پست قندونی بود این پست دلم آب شد دلاک
خدا قسمت همه اونایی بکنه که آرزوش رو دارن

الهییییییییییییییییی آمین

تیلوتیلو دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 09:58 http://meslehichkass.blogsky.com/

دلتون خوش
لبتون خندون
همتون سلامت باشین

مرسی عزیزم تو هم همیشه خوب و خوش و خندون باشی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.